حتما شنیدید که چند وقت پیش بود که جنت یلن در قامت وزیر خزانه داری دولت ایالات متحده آمریکا با صراحت این سخنان را به زبان آورد: «بیت کوین یک شیوه به شدت غیرکارامد برای انجام تراکنشهاست… میزان انرژی مصرفی در پردازش این تراکنشها سرسامآور است…» سایر مقامات رسمی هم آرام آرام زمزمه میکنند که بله، بیت کوین علنا یک فاجعه برای محیط زیست است… این یک راه برای تولید همزمان “پول کثیف” و نابود کردن طبیعت است و … و ….
آنچه که شاهدش هستیم دلسوزی مشفقانه پرنفوذترین مقامات مالی جهان برای تخریب محیط زیستی نیست که سالهاست به حال فلاکتبار خود رها شده است… بلکه ما در میانه یک جنگ بزرگیم… جنگی که در این پرده از آن نوبت به پروپاگاندای رسانهای دولتها از طریق تحریک عواطف و احساسات طرفداران محیط زیست رسیده است…
شاید از خود بپرسید اما مگر بیت کوین در مفهوم بنیادی خود تنها یک شیوه پرداخت نیست؟ پس با مصرف انرژی چه میکند؟
شبکه بیت کوین از طریق اجرای مجموعهای از محاسبات سنگین رایانهای سعی میکند امنیت تراکنشهایی را تضمین کند که هیچ راهی برای رهگیری یا دستکاری آنها نیست. بهای تضمین این امنیت، مصرف انرژی است، آن هم به اندازهای که برای هیچ فرد، گروه یا دولتی دیگر صرفه نداشته باشد علیه این سیستم دست به خرابکاری بزند… برای همین است که میگوییم بیت کوین تنها سیستم پولی غیرمتمرکز واقعی جهان است…
اما این سیستم واقعا چقدر انرژی مصرف میکند؟ آیا همانطور که در رسانهها میگویند میزان مصرف انرژی برای هر تراکنش واحد در شبکه بیت کوین معادل با کل مصرف انرژی ماهیانه یک خانوار در ایالات متحده است؟! خب… شیوه محاسبات آنها ساده است؛ انرژی مصرفی کل سختافزارهای پردازشگر شبکه بیت کوین را تقسیم بر تعداد تراکنشهای فعلی کنید… تا اینجای کار حاصل به اندازه کافی غیرمنطقی است… حال در ادامه نیز این عدد را در ضریب رشد سالیانه این تراکنشها در یک بازه زمانی مشخص ضرب کنید …حالا خروجی یک فاجعه است…
اما آنچه احتمالا نمیدانید (و البته شاید هم بدانید) این است که در واقع با افزایش تعداد تراکنشهای قابلپشتیبانی توسط شبکه بیت کوین، انرژی مازادی مصرف نخواهد شد… چراکه انرژی مورد استفاده دستگاههای استخراج صرف تامین انرژی تک تک تراکنشها نمیشود بلکه فقط قرار است امنیت کل شبکه را تضمین کند. همین! هیچ همبستگی مستقیمی بین تعداد تراکنشها و مصرف انرژی شبکه بیت کوین وجود ندارد!
با این حال باید اعتراف کنیم انرژی مصرفی از سوی دستگاههای استخراج ناچیز نیست و چه بسا همچنان در حال افزایش است اما نه آنگونه فاجعهبار که در رسانهها تبلیغ میشود… مثلا در سال ۲۰۱۷ مجله NewsWeek ادعا کرد که «بیت کوین تا سال ۲۰۲۰ تمام انرژی جهان را مصرف خواهد کرد!» چندی بعد، در سال ۲۰۱۸ نیز مقالهای در Nature Climate Change منتشر شد که ادعا میکرد «رشد بیت کوین به تنهایی میتواند دمای جهان را از آستانه بحرانی ۲ درجه سانتیگراد فراتر ببرد.» این مقاله به سرعت از طریق رسانههای جهانی نظیر نیویورک تایمز بازنشر شد. اما آنچه که مردم بهتزده پشت صفحه نمایش تلویزیون یا گوشی تلفن همراه خود متوجه آن نشدند، این بود که پژوهشگران دخیل در تهیه این مقاله همان اشتباهی را کردند که سیاستمداران امروز عامدانه آن را در بوق و کرنا کردهاند: تعمیم خطی میزان انرژی مصرفی فعلی در ازای هر تراکنش به کل میزان قابل پیشبینی برای رشد آتی شبکه.
اما میزان مصرف فعلی انرژی در شبکه بیت کوین چقدر است؟ مرکز اقتصاد جایگزین دانشگاه کمبریج برآورد کرده است که بیت کوین حدود ۱۱۷ تراواتساعت انرژی در هر سال مصرف میکند. این عدد حتی کمتر از مصرف انرژی سالیانه صنعت طلا (۱۳۱ تراوات ساعت) و بسیاری دیگر از صنایع نظیر فولاد، مس و امثالهم است.
اما جنگ رسانهای تمامی ندارد… باز هم اخبار تحریککننده به سرعت به سرتیتر رسانههای جهان میرسند با این مضمون که هماینک مصرف انرژی شبکه بیت کوین از کل مصرف برق کشور X پیشی گرفت… این آمار ممکن است صحت داشته باشند؛ اما این قضیه برای سایر صنایع بزرگ جهان نیز صادق است. در واقع بنابر محاسبات همین گزارش، اگر بیت کوین را یک کشور مجزا در نظر بگیریم از لحاظ مصرف انرژی، در رده ۳۲ از ۵۹ کشوری قرار میگیرد که میزان مصرف انرژی در آنها رهگیری میشود؛ آن هم در شرایطی که ارزش کل بازار بیت کوین بیش از ۱ تریلیون دلار است یعنی عددی بسیار فراتر از تولید ناخالص داخلی بسیاری از کشورهایی که با آن مقایسه میشود.
نکته دیگری که در رسانهها بر آن سرپوش گذاشته میشود آن است که استخراجکنندگان بزرگ بیت کوین بیشتر تمایل دارند در مناطقی اقدام به فعالیت کنند که انرژی مازاد (و در نتیجه ارزان) به وفور در دسترس باشد. این انرژی مازاد معمولا برقی است که به خاطر هزینه بالای تلفات در شبکه انتقال، دیگر مصرفکنندهای ندارد. بنابراین بیت کوین میتواند ابزاری بهینه برای تبدیل این انرژی مازاد به سرمایه واقعی در اقتصاد باشد. بیت کوین اکنون حتی میتواند استفاده از انرژی پاک در مناطقی دورافتاده مثل آمازون، کنگو و چه بسا مناطق یخزده قطبی و حتی در وسط اقیانوسها را توجیهپذیر کند. این یعنی بهکارگیری ارزانترین انرژی قابل دسترس.
در واقع باید اذعان کرد استخراجکنندگان بیت کوین جایی در میان بازار رقابتی برق جهان ندارند.. چون با در نظر گرفتن قیمت جهانی الکتریسیته، درآمد آنها از محل استخراج، بسیار کمتر از هزینه قبوض برق مصرفی آنها خواهد بود و این یعنی ضرر. برای استخراج کنندگان تنها زمانی فعالیت توجیه خواهد داشت که قیمت تمامشده برق برایشان بین ۲ تا ۵ سنت در ازای هر کیلووات ساعت باشد؛ این در حالی است که مصرفکنندگان در جوامع توسعهیافته هزینهای بین ۱۰ تا ۱۵ سنت در ازای هر کیلووات ساعت انرژی پرداخت میکنند.
به عنوان نمونه برخی از فعالان صنعت استخراج بیت کوین در ایالات متحده هماکنون به استفاده از انرژی هدررفته در میادین استخراج نفتی این کشور روی آوردهاند. این انرژی معمولا به صورت گاز فلر در هوا سوزانده میشود چرا که هیچ نوع زیرساخت توجیهپذیری برای انتقال این گاز به مصرفکننده وجود ندارد. این نوآوریها کمابیش در مورد هرگونه انرژی اعم از پاک یا بازیافتی که در دورافتادهترین و توسعهنیافتهترین مناطق جهان قابل استحصال باشد، قابل پیادهسازی خواهد بود.
این روزها مقامات بلندپایه سیاسی همچنان بر طبل خود میکوبند که این همه مصرف انرژی شبکه بیت کوین تنها برای حدس زدن تعدادی اعدادی تصادفی عملی کاملا بیهوده و عبث است. این سخنان در حالی تکرار میشوند که به نظر میرسد گویندگان آن نیز واقعیت را میدانند. بیت کوین تمام این انرژی را صرف این مهم میکند که مطمئن شویم این نظام پولی جدید تنها توسط قوانین ریاضی کنترل میشود و نه تعدادی انگشتشمار انسان جایزالخطا؛ (شما بخوانید: نخبگان، سیاستمداران و بانکداران)
آنچه باید بدانیم این است در نظام پولی بیت کوین در نهایت جایی برای مصالحه و لابیگری احزاب قدرتمند سیاسی، مذهبی و اقتصادی نیست. فارغ از همه این هیاهو رسانهها بر سر پذیرش یا عدم پذیرش بیت کوین از سوی نهادهای مالی، سرکوب این صنعت از سوی یک کشور و استقبال دیگری از آن و صدها و چه بسا هزاران شرط و شروط و اظهارنظر ضدونقیض ازسوی بانکهای مرکزی، تقریبا تمامی نخبگان نظام پولی سنتی جهان اکنون به خوبی میدانند که بیت کوین ذاتا برای سرنگونی این نظام قدرتمند آمده است و نه مصالحه و همزیستی با آن.
پس جای تعجب ندارد که چرا گردانندگان بازی این بار اسب تروای خود را در قامت حل مشکلات زیستمحیطی به میدان فرستادهاند…
همه میدانند این یک جنگ است؛ آن هم جنگ بر سر تصاحب بزرگترین نظام پولی.
دیدگاه خود را بنویسید