مدیریت ریسکمدیریت ریسک در تمام صنایع جهت کاهش احتمال از دست دادن دارایی‌ها مورد استفاده قرار می‌گیرد. مدیریت ریسک، فراوانی و میزان احتمال وقوع رویدادهای ریسکی پنهان را شناسایی، ارزیابی و اولویت‌بندی می‌کند. مدیریت ریسک از فرآیندهای مقرون به صرفه‌ای برای استفاده از منابع موجود استفاده می‌کند تا علاوه بر اندازه‌گیری، به حداقل رساندن و محدود کردن تأثیر و آسیب ریسک‌های عمومی ‌و نادر، شانس سودآوری نیز در فرصت‌ها حفظ شود. رویدادهای منفی منجر به ضرر می‌شوند و به عنوان ریسک ارزیابی می‌شوند و رویدادهای مثبت که منجر به سود می‌شوند به عنوان فرصت‌ها طبقه‌بندی می‌شوند. یک فرآیند مدیریت ریسک، تلاش می‌کند تا مواجهه با ریسک را به حداقل برساند و از سوی دیگر، در حداکثرسازی پاداش دخل وتصوری نکند. ریسک‌ها همیشه وجود دارند و در طول چرخه عمر یک معامله‌گر، سرمایه‌گذار و یا کسب‌وکار به وجود می‌آیند.

در اینجا انواع مختلفی از ریسک‌ها برای مدیریت آن‌ها آورده شده‌ است:

  • عدم اطمینان از نتایج در بازارهای مالی
  • شکست در اجرای یک طرح
  • خطای طراحی
  • خطای برنامه
  • خطای انسانی
  • مدیریت ادوار تجاری
  • ریسک اعتباری
  • بلایای طبیعی
  • ریسک سیاسی
  • رقبا

یک رویکرد مدیریت ریسک باید متناسب با شخصیت کاربر ایجاد شود. سرمایه‌گذاران از آن برای پرتفوهای مالی استفاده می‌کنند در حالی که معامله‌گران از آن برای معاملات و موقعیت‌های فعال استفاده می‌کنند.

یکی از استراتژی‌های اصلی برای مدیریت ریسک و عدم اطمینان‌ها از نتایج منفی، جلوگیری از هرگونه ریسک غیرضروری یا محدود کردن زیان و احتمال ریسک است؛ برای دستیابی به این امر ضروری است که حجم مواجهه با هر ریسک را محدود کنیم. (برای مثال در معاملات، می‌توانیم حجم را کمتر کنیم تا حجم مواجه شده یا در معرض ریسک قرار گرفته کاهش یابد) همچنین انتقال کل یا مقداری از ریسک به اشخاص دیگر با خرید یک نوع پوشش ریسک (پوشش ریسک یا Hedge به سرمایه‌گذاری‌ای گویند که باعث کاهش ریسک پرتفوی سرمایه‌گذاری می‌شود) یا بیمه، یکی از اساسی‌ترین عناصر در مدیریت ریسک است. نقطه مقابل مدیریت ریسک، در معرض ریسک قرار دادن تمام دارایی در یک فرصت معاملاتی، بدون ایجاد هر محدودیتی در ضرر احتمالی است زیرا احتمال حرکت قیمت در جهت غیردلخواه وجود دارد.

دشوارترین قسمت مدیریت ریسک این است که در یک رویداد نادر یا به‌‌اصطلاح قوی سیاه (Black Swan)، در معرض زیان بیش از حد قرار نگیرید، اما مدیریت روزانه سودها در بازارهای عادی مثل قوی سفید نیز دست‌کمی از دشواری قوهای سیاه ندارد.

در اغلب موارد، یک روش مدیریت ریسک به ترتیب از فرآیندهای زیر استفاده می‌کند:

  • شناسایی ریسک‌هایی که می‌توانند موجب زیان شوند.
  • تعیین دقیق مقدار دارایی‌هایی که در معرض ریسک‌های احتمالی قرار داده شده است.
  • درک اندازه ریسک‌ها در سناریوهای مختلف.
  • ایجاد راه‌هایی برای مدیریت، محدود کردن و کاهش حجم مواجهه با ریسک.
  • اختصاص سطوح اهمیت برای هرکدام از عملیات‌های مختلف کاهش ریسک.
  • اجرای برنامه و عملیات مدیریت ریسک.
اصول مدیریت ریسک:
  • باید مدیریت ریسک برای کاربر آن ایجاد ارزش کند، بدین معنا که هزینه مدیریت ریسک باید کمتر از هزینه خود رویداد ریسکی باشد.
  • باید با فرض یک فرآیند سودآور تعبیه شده باشد.
  • باید فیلتری باشد که به عنوان بخشی از تصمیم‌گیری استفاده می‌شود.
  • باید حوادث، نظرات و پیش‌بینی‌های نامشخصی را مدیریت کند که براساس انتظارات کار نمی‌کنند.
  • مدیریت ریسک باید سیستمی ‌با یک فرایند کمی ‌باشد.
  • یک فرآیند مدیریت ریسک باید براساس داده های تاریخی و احتمال پیشامد داده‌های آینده باشد.
  • مدیریت ریسک باید براساس یک سطح تحمل ریسک و بازده هدف خاص باشد.
  • باید ریسک احساسات، خودمحوری (اطمینان کاذب) و نامعقولی انسان را که باعث وقایع بزرگتر می‌شود را بپذیرد.
  • مدیریت ریسک باید در برابر اصلاحات، پویا ، واکنشدار و انعطاف‌پذیر باشد.
  • فرآیند مدیریت ریسک باید با توجه به شرایط به طور منظم برای یادگیری، بهبود و تغییر، مجددا بررسی شود.

هدف مدیریت ریسک، کوچک نگه داشتن ضررها، از بین بردن ریسک اشتباه درآمدن تحلیل‌ها و همچنان باز نگه‌داشتن دامنه سود احتمالی است.

منبع: newtraderu