مفاهیم کلیدی در تحلیل بنیادی برای معاملهگران فارکس
معاملهگری در بازارهای مالی به لطف دسترسی راحتتر به اینترنت و پلتفرمهای معاملاتی آنلاین بسیار گستردهتر از گذشته شده است. پیشرفتهای تکنولوژی، باعث افزایش تعداد فعالان بازار و در نتیجه، حجم زیادی از سرمایهگذاری شده است. با این وجود سودآوری همچنان هدف اصلی این بازی قدیمی (معاملهگری) باقی مانده است. تحلیل بنیادهای بازار همیشه یک نقطه کلیدی برای تصمیمگیریها در معاملهگران حرفهای باقی میماند، حال چه آن بازار سهام باشد یا اوراق قرضه یا کالا یا جفت ارزی در بازار فارکس.
برای کسانی که معاملاتشان تنها بر اساس تکنیکال نیست، یک تحلیل بنیادی با کیفیت قبل از شروع معامله میتواند تفاوت بسیاری در نتیجه نهایی ایجاد کند و این مطلب بهخصوص برای معاملهگرانی که بلندمدت معامله میکنند بیشتر حائز اهمیت است.
به عنوان مثال، دانستن اینکه چگونه یک جفت ارز به یک تصمیم بانک مرکزی قبل از انتشار آن واکنش نشان میدهد و اینکه بازار، چه انتظاری از انتشار آن خبر دارد با یک موشکافی ساده از تحلیل بنیادی فارکس میتواند برای معاملهگران ارز در زمانیکه میخواهند یک معامله جدید باز کنند یا میخواهند آن را ببندند بسیار مفید باشد.
تحلیل بنیادی چیست؟
تحلیل بنیادی یکی از دو روش اصلی است که برای ارزیابی و پیشبینی حرکات بازار در نرخ تبادل ارزها و همچنین برای قیمت سهام و کالاها یا هر چیز دیگری که بهصورت عمومی معامله میشود یا سایر مشتقات مالی، استفاده میشود.
روش دیگر که بسیار شناختهشدهتر است، روش تکنیکال است که تمرکز آن بر روی مشاهده رفتار بازار است که شامل تغییرات قیمت یک دارایی، حجم آن و معاملات باز است.
بیشتر بخوانید: چگونه در فارکس، تحلیل بنیادی انجام دهیم؟
مهارت اولیه در تحلیل بنیادی برای معاملهگری در فارکس نیاز به تحلیلگری دارد، تا مشخص کند که چگونه یک ارز به رویدادهای کلان اقتصادی یا تغییر سیاست های مالی بانک مرکزی و اخبار سیاسی اقتصادی مربوط به آن ارز زمانی که با سایر ارزها به عنوان یک جفت ارز مقایسه میشود، واکنش نشان میدهد. در مورد ارز رایج یک منطقه مانند اروپا تحلیل هریک از اعضای اتحادیه اروپا بهعلاوه تحلیل کل اقتصاد منطقه یورو برای یک ارزیابی دقیق مورد نیاز است.
اساساً جفت ارزها تمایل دارند به اخبار اقتصادی و جغرافیایی سیاسی و همچنین رویدادهای داخلی واکنش تند و تیزی بدهند بهویژه زمانی که نتایج منتشرشده، با آنچه که از قبل انتظار میرفته بسیار متفاوت باشد. تحلیل بنیادی داده ها و رویداد های اقتصادی و تاثیر آنها بر ارزها زمانی باارزش میشود که شما بتوانید جهت بازار و سطوح آینده نرخ ارز را تعیین کنید.
تحلیل بنیادی در مقایسه با تحلیل تکنیکال
تحلیل بنیادی و تکنیکال راههای اصلی بررسی وضعیت اقتصاد و بازار برای تعیین جهت آیندهاند. در حالی که تمرکز تحلیل بنیادی عموماً بر روی اخبار و جو بازار و انتشار شاخصهای اقتصادی است، تحلیل تکنیکال فقط بر روی قیمت و حرکات قیمت مربوط به یک ابزار معاملاتی یا جفت ارز فارکس تمرکز میکند.
بیشتر بخوانید: چرا اغلب معامله گران تحلیل تکنیکال را به فاندامنتال ترجیح میدهند؟
علاوه بر جستجوی الگوها در نمودار قیمتی، تحلیل تکنیکال همچنین از اندیکاتورهای مرتبط دیگری هم برای تشخیص جهت روند و مومنتوم بازار استفاده میکند که شامل اسیلاتورها (oscillators) و میانگینهای متحرک اندیکاتورهای حجم و تعداد قراردادهای باز در مورد قراردادهای آتی (Futures) میشود.
تحلیل تکنیکال مشخصاً از تحلیل بنیادی متفاوت است و ممکن است روندی کاملاً متفاوت را برای یک جفت ارز تشخیص دهد. اما واقعیتی که وجود دارد این است که تحلیل تکنیکال یکی از بهترین ابزارها برای ارزیابی سریع بازار و سودآوری کوتاهمدت در بازار فارکس است.
با اینهمه روشهای تکنیکال معایب خود را هم دارند که شامل این حقیقت که تقریباً همه تریدرها در دنیا به یک نمودار نگاه میکنند و نسبت به آن آگاهاند میشود. این موضوع میتواند منجر به ایجاد “اثر گلهای” شود، خصوصاً زمانی که یک الگوی کلاسیک نموداری شروع به شکل گرفتن میکند در صورت شکست الگو، حرکات قیمتی بازار که حاصل خوردن حد ضررها است تشدید میشود.
تحلیل بنیادی از گذشته برای معاملهگرانی که بهصورت بلندمدت کار میکردهاند مناسبتر بوده است. این روش شامل تحلیل اقتصاد کلان یک کشور، نرخ بهره آن و تصمیمات پولی بانک مرکزی و عرضه پول و تراز حسابهای تجاری و حسابهای جاری کشور و همینطور ثبات سیاسی کلی آن کشور میباشد.
به هر حال بعضی از معاملهگران بنیادی از استراتژی اخبار کوتاهمدت استفاده میکنند و بهمحض اینکه اخبار اقتصادی کلان از قبیل تصمیمات بانک مرکزی در مورد نرخ بهره و اخبار مهم سیاسی مانند جنگ یا حوادث طبیعی منتشر میشوند، در صورت وجود موقعیت مناسب به معامله میپردازند.
بدون توجه به اینکه چه روش تحلیلیای برای یک برنامه معاملاتی مناسبتر است، تحقیق همیشه یک فاکتور کلیدی برای موفقیت هم در تحلیل نموداری هم بنیادی فارکس باقی میماند و اکثر تریدرها در نهایت از مزایای هر دو روش استفاده میکنند.
در حالیکه تحقیق و تحلیل تنها یک فاکتور کلیدی از معامله کردن در فارکس است، مدیریت سرمایه که هدفش محافظت از سرمایه است به همان اندازه برای موفقیت معاملهگر در بلندمدت اهمیت دارد.
ابزارهای تحلیل بنیادی
مفیدترین ابزارهای تحلیل بنیادی شامل تقویم اقتصادی، اخبار اقتصادی و دادههای تاریخی بنیادی هستند. تقویم اقتصادی، لحظه دقیق انتشار اخبار مهم و کماهمیت که میتواند بروی جفت ارزها تأثیر بگذارد را به معامله گر نشان میدهد.
اخبار اقتصادی منتشر شده از رسانههای اقتصادی بازار، معاملهگران را از هرگونه خبر مهم اقتصادی و سیاسی که میتواند مستقیم یا غیرمستقیم روی بازار اثر بگذارد مطلع میکند.
داده های بنیادی تاریخی میتواند برای تعیین روند اندیکاتورهای بنیادی مفید باشد همچنین میتوان برای تشخیص واکنش احتمالی یک ارز نسبت به یک داده مشخص منتشر شده، از دادههای تاریخی استفاده کرد
اندیکاتورهای تحلیل بنیادی
بعضی از مهمترین اندیکاتورهای تحلیل بنیادی که توسط معاملهگران ارز برای تشخیص قدرت اقتصاد یک کشور و پتانسیل پیشبینی نرخ ارز استفاده میشود، تولید ناخالص داخلی یا GDP ، دادههای مربوط اشتغال و تراز تجاری، آمار خردهفروشی و ارقام مربوط به تورم مانند شاخص قیمت مصرفکننده CPI هستند. بعضی از آنها میتواند به معاملهگر یک دید کلی برای پیشبینی شاخصهای آتی بدهد مانند اعلام اولیه GDP یا نرخهای تورم.
همچنین بعضی از اندیکاتورهای اقتصادی اغلب پیشروی سایر اندیکاتورها هستند و از پیش سیگنال میدهند که اقتصاد بالا میرود یا پایین. شاخصهای بنیادی اقتصادی پیشرو شامل شاخص مدیران خرید PMI و شاخص قیمت تولیدکننده PPI و سفارشات کالاهای بادوام هستند.
بیایید نگاهی به تعدادی از اندیکاتورهای کلیدی بنیادی که توسط معاملهگران مورد استفاده قرار میگیرد، بیندازیم:
- گزارشات اشتغال (Employment Reports) – که شامل نرخ بیکاری و آمار متقاضیان کار یا بیکارانی که برای بیمه بیکاری درخواست دادهاند و سطح حقوق و دستمزد و سایر دادههای مربوط به اشتغال است.
- تراز تجاری (Trade Balance) – به معنی تفاوت بین واردات یک کشور با صادرات آن است که اثر مستقیمی بر روی سطح تقاضا برای پول آن کشور دارد. یک کسری (تراز منفی) بدان معنی است که واردات کشور بیشتر از صادراتش شده در حالیکه یک مازاد تجاری (تراز مثبت) نشان میدهد صادرات بیشتر از واردات است.
- حساب جاری (Current Account) – یکی از دو مؤلفه تراز پرداختهای کشور است. حساب جاری، تراز مجموع “تجارت” و “خالص ورود و خروج نقدینگی” از یک کشور است. مازاد حساب جاری، نشاندهنده این است که طی دوره معین، ارزش داراییهای خارجی کشور بیشتر از بدهی آن کشور بوده است در حالیکه کسری حساب جاری برعکس این مطلب را میرساند.
- تولید ناخالص داخلی (GPD) –هر تغییری در تولید ناخالص داخلی میتواند اثر بزرگی روی ارز آن کشور داشته باشد. یک افزایش تند در GDP نشاندهنده قویتر شدن اقتصاد آن کشور است که در نتیجه ارز کشور را هم قویتر میکند بهخصوص اگر بازار افزایش نرخ بهره را هم پیشبینی کند.
- شاخص قیمت مصرفکننده (CPI) – که سطح قیمت کالاها برای مصرفکننده را نشان میدهد و نماد کلیدی تورم است. کنترل تورم یکی از وظایف مهم هر بانک مرکزی است برای همین تغییران CPI به صورت مستقیم بروی سیاستهای پولی تأثیرگذار است. یک افزایش در تورم میتواند نشانه افزایش نرخ بهره باشد در حالیکه کمتر شدن شاخص قیمت مصرفکننده میتواند نشانه کاهش نرخ بهره توسط بانک مرکزی در آینده باشد.
- شاخص قیمت تولیدکننده (PPI) – قیمتی را که تولیدکنندهها برای مواد اولیه خود که منجر به تولید کالای نهایی میشود میپردازند را اندازهگیری میکند. بالاتر بودن این شاخص نشاندهنده تورم در قیمت مصرفکننده در آینده است. در حالیه کمتر شدن آن برعکس این مطلب را میرساند.
- شاخص مدیران خرید (PMI) – نشاندهنده فعالیت مدیران خرید است و از اندیکاتورهای پیشرو محسوب میشود که عموماً اولین چیزی است که یک افزایش یا کاهش در تولید آینده را نشان میدهد که میتواند نشانه قدرت یا ضعف در بخش تولیدی باشد.
- قیمت کالاها (Commodity Prices) – قیمت کالاها یا کامودیتی ها اثر بزرگی هم روی تولیدکننده و هم مصرفکنندگان آن دارد و مستقیماً با سیکلهای تورمی رابطه دارد. کمتر شدن قیمت کامودیتی ها مانند نفت اثر مستقیم روی حملونقل دارد در نتیجه قیمت محصولات کمتر میشود و درنهایت ارقام تورمی کمتر شده در حالیکه قیمت بالاتر نفت عموماً منجر به افزایش قیمت حملونقل و تورم بالاتر میشود.
- رتبه اعتباری ملی (National Credit Quality) – دلیل دیگری برای ارزیابی مجدد پول یک کشور میتوانیم داشته باشیم این است که آیا رتبه اعتباری ملی با توجه به گزارش آژانسهای رتبهبندی معتبر (مثل مودیز) بهتر شده است یا بدتر. همچنین اعلام قصد یک کشور برای بازپرداخت یا نکول بدهیهایش، روی کیفیت رتبه اعتباری آن تاثیر دارد.
سیاست پولی بانک مرکزی
هر اقتصاد بزرگی یک بانک مرکزی دارد که پول آن کشور و تقاضا برای پول را مدیریت میکند و نرخ بهره را تثبیت میکند. فعالیتهای بانک مرکزی و سخنرانیهایی که توسط مسئولان آن صورت میگیرد خیلی دقیق توسط معاملهگران بنیادی رصد میشود تا نشانههای تغییرات آتی سیاست پولی را بدست آورند.
- تصمیمات مربوطه به نرخ بهره (Interest Rate Decisions) – تغییرات نرخ بهره توسط بانک مرکزی به شدت برای ارزشگذاری پول یک کشور مهم است. اگر بانک مرکزی کشور نرخ بهره ی خود را افزایش دهد سرمایهی سرمایهگذاران خارجی را از کشورهایی که نرخ بهره پایینتر دارند جذب میکند، البته اگر سایر فاکتورها مانند بیثباتی سیاسی بیاثر فرض شود.
- بیانیههای نرخ بهره بانک مرکزی (Central Bank Rate Statements)- اکثر بانکهای مرکزی یک بیانیه بعد از انتشار نرخ بهره صادر میکنند که سیاستها پولیشان و چرایی تغییر یا عدم تغییر نرخ بهره را توضیح میدهد. اگر رأی سیاستگذاران در این بیانیه غیرمنتظره باشد یا بانک مرکزی یک تصمیم هاوکیش یا داوییش گرفته باشد میتواند تاثیر زیادی در بازار ایجاد کند.
- سخنرانیهای سیاستگذاران و مسئولان بانک مرکزی (Policymaker and Central Bank Official’s Speeches) – محتوای سخنرانی هریک از مسئولان اصلی بانک مرکزی، گاهی میتواند یک نشانه برای سیاستهای پولی آتی بانک مرکزی باشد که اغلب روی پول کشور تأثیر میگذارد. موضوع کلیدی دیگر، سخنرانی سیاستگذارانی است که از اعضای رأیدهنده کمیته سیاستگذاری بانک مرکزی هستند. با اینکه سخنرانی آنها بهاندازه رئیس بانک مرکزی مهم نیست بسته به محتوای سخنرانیهایشان امکان دارد اثری روی ارز کشور داشته باشد.
- سیاست خرید دارایی و تسهیل مقداری (Asset Purchases and Quantitative Easing) – افزایش یا کاهش در اندازه مقدار پولی که بانک مرکزی برای خرید اوراق قرضه و سایر داراییها برای حمایت از یک اقتصاد ضعیف هزینه میکند، اثر مهمی روی پول کشور دارد چراکه تغییر در خرید داراییها نشانهای برای تغییر نرخ بهره و تقاضای پول در آینده است.
رویدادهای جغرافیای سیاسی یا ژئوپلیتیک (Geopolitical Events)
- جنگها – شروع یا آتشبس یک جنگ ، بسته به اینکه چه کشورهایی در جنگ درگیر شدهاند، در حالت کلی به شدت روی ارزش پول ملتهای در حال جنگ اثرگذار است. جنگها غالباً روی قیمت کالاها و سایر داراییهای تولید شده در یک کشور هم اثر میگذارند. ضمناً این موضوع روی قیمت کالاهای مشابه که در سایر کشورها هم ساخته میشود تأثیرگذارند.
- انتخابات – تغییر رژیم یا تغییر احزاب اصلی و دولتها هم میتواند بر روی ارزش پول یک ملت اثر داشته باشد. اگر دولت جدید انگیزه سرمایهگذاری را بیشتر کند و نرخ بهره را کاهش دهد بر روی ارزش پول تاثیر منفی خواهد گذاشت. سایر اشکال رأیگیریهای عمومی هم میتواند اثرگذار باشند. برای مثال رفراندوم در کشوری که خواهان خروج از اتحادیه اروپا است، اثر بزرگی بر روی ارزش یورو میگذارد.
- تغییرات قدرت – کشوری که دچار یک تغییر قدرت از قبیل کودتا یا تغییر اجباری رژیم شود میتواند شاهد افزایش یا کاهش شدید ارزش ارز خود شود.
- بلایای طبیعی – زمانی که یک کشور با یک بلای طبیعی بزرگ مواجه میشود ممکن است در کوتاه مدت قیمت ارز آن کشور افزایش یابد زیرا برای جبران خسارت پول زیادی وارد کشور میشود. با اینهمه در بلندمدت اگر آن بلای طبیعی اثر منفی قابلتوجهی بر اقتصاد کشور بگذارد، پول آن کشور تأثیری معکوس تجربه خواهد کرد.
سنتیمنت بازار (Market Sentiment)
- ریسکپذیری/ریسکگریزی – عبارت مرسومی وجود دارد که میگوید: “آنقدر بهسوی کیفیت پرش کنید تا زمانی که کیفیت تبدیل به چیزی عادی شود”. ریسکپذیری و ریسک گریزی جدیدترین اصطلاحات پرکاربرد بازار هستند که سرمایهگذاران برای سرمایهگذاری در ارزهای پربازده و پرریسک در مقابل ارزهای امن، به آن رجوع میکنند. برای مثال در فضای یک بازار ریسکگریز، ثبات اقتصادی و سیاسی بسیار مهم است از این رو ین ژاپن و دلار امریکا مورد اقبال سرمایهگذاران قرار میگیرند، و در مقابل ارزهای اصلی اروپا و ارزهای کامودیتیمحور مانند دلار استرالیا و نیوزلند و دلار کانادا فروخته میشوند. اگر ریسکپذیری بالاتر برود آنگاه ارزهای متکی بر کالا (کامودیتی) و سایر ارزهای ریسکی فرعی معمولاً تقویت میشوند.
- نظرسنجیهای مالی و اقتصادی (Financial surveys) – علاوه بر سنتیمنت اشتهای ریسکپذیری و ریسک گریزی که بر کل بازار تأثیر میگذارد هر اقتصاد بزرگ، تعدادی نشانگر سنتیمنت بازار در قالب نظرسنجی و شاخص منتشر میکنند که عموما در بازه زمانی ماهانه هستند. شاخص اطمینان مصرفکننده (CCI) و شاخص نظرسنجی از مدیران خرید (PMI) از این موارد هستند.
- اندیکاتورهای سنتیمنت (Sentiment Indicators) – یک نمونه پرکاربرد از شاخصهای سنتیمنت، گزارش تعهد معاملهگران (COT) است که تغییرات موقعیتهای معاملاتی بازار آتی (futures) انواع حاضرین و مشارکتکنندگان در بازار را نشان میدهد. شاخص پویایی CBOE یا شاخص VIX که سطح ترس سرمایهگذاران را نشان میدهد؛ همچنین شاخص نسبت خرید (call) به فروش (put) در معاملات آپشن CBOE که گویای این مطلب است که آیا معاملهگران آپشن (OPTION) ترجیح میدهند در بازار خریدار باشند یا فروشنده را نشان میدهد از جمله اندیکاتورهای تشخیص سنتیمنت هستند.
معامله بر اساس اخبار
بعضی از معاملهگران بنیادی از اخبار اقتصادی و دادههای اقتصادی بر اساس ارقام منتشر شده برای معاملات کوتاهمدت استفاده میکنند. هرچند ممکن است این کار ساده به نظر برسد، اما اغلب بازار طبق انتظار رفتار نمیکند یا حتی در موارد زیادی کاملاً در جهت مخالف با آنچه تصور میشود حرکت میکند.
بیشتر بخوانید: آموزش استراتژیهای معامله بر اساس اخبار در فارکس
همچنین استراتژیهای مبتنی بر تلاطم (volatility) بازار که شامل خرید و فروش قراردادهای آپشن است، میتوانند برای بازکردن موقعیت خنثی در بازار که با حرکت قابل توجه بازار در هر جهتی، سودآوری داشته باشند. راهی دیگر برای استفاده از تلاطم شدید مرتبط با اخبار، برای زمانی که با فاکتورهای بنیادی معامله میکنیم این است که درآنواحد موقعیت خرید و فروش روی یک جفت ارز بگیریم و بعد بهمحض اینکه اخبار منتشر شد، متناسب با بازار از هرکدام که نیاز باشد بیرون بیایید.
اکثر معاملهگران حرفهای از باز کردن هرگونه معامله با حجم بزرگ قبل انتشار خبر اجتناب میکنند چراکه نوسانات بازار بعد از انتشار خبر میتواند حد ضرر آنها را فعال کند. وجود تلاطم در بازار و داشتن یک موقعیت باز به تریدر میتواند این فرصت را بدهد که از آن نوسان استفاده کند. یک تریدر در این زمان میتواند سود خود را از بازار گرفته و با توجه به اثر “بند کش آمده” (rubber band) که معمولاً بعد از انتشار یک خبر مهم در بازار رخ میدهد معاملهای برخلاف جهت قبلی باز کند و سود ببرد.
معامله بر مبنای تحلیل بنیادی به معاملهگر یک درک عمیقتر از اینکه بازار چگونه به رویدادهای مختلف واکنش میدهد را میبخشد. با اینهمه در مقایسه با کسانی که فقط از یک روش خاص استفاده میکنند، داشتن دانش تحلیل تکنیکال در کنار تحلیل بنیادی به تریدر برتری ویژهای میدهد.
در معاملهگری به روش فاندامنتال، علاوه بر گرفتن موقعیتهای کوتاهمدتتر، این قابلیت را نیز ایجاد میکند که با داشتن یک برنامه معاملاتی، جرکات بزرگ بازار را نیز بگیرید و از آنها کسب سود کنید. برخی معاملهگران ممکن است معامله خود را با قراردادهای اختیار معامله (OPTION) ترکیب کنند و آماده استفاده از تلاطمات بازار قبل از انتشار اخبار باشند.
معاملهگران بلندمدت فارکس، با ارزیابی اوضاع اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و سیاستهای مالی و پیشبینی انتشار آمار در بازه زمانی بلندتر، برای انجام یک معامله در بازار اقدام میکنند. این کار به آنها کمک میکند تا ارزیابی دقیقتری از سلامت اقتصادی یک کشور به دست بیاورند.
بیشتر بخوانید: سویینگ تریدینگ چیست و چه مزایا و معایبی دارد؟
در نهایت صرفنظر از اینکه آیا شما معاملهگر کوتاهمدت یا بلندمدت هستید انجام یک تحلیل بنیادی دقیق میتواند به شما در تصمیمات معاملاتیتان کمک بسیاری کند.
منبع: ForexTrainingGroup
بیشتر بخوانید: راهنمای استفاده از تحلیل بین بازاری بهعنوان ابزاری برای پیش بینی روند
دیدگاه خود را بنویسید